چشم می بندی و یاد بهار می افتی
با فشار یک کلید آغاز می شوی خاطره ای و رها مویی برسرت نمی روید به روی پیشانیت چروکی نه گنجشکهای آرزو پر می گیرند … ادامه خواندن چشم می بندی و یاد بهار می افتی
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.