چشم می بندی و یاد بهار می افتی

با فشار یک کلید آغاز می شوی خاطره ای و رها مویی برسرت نمی روید به روی پیشانیت چروکی نه گنجشکهای آرزو پر می گیرند … ادامه خواندن چشم می بندی و یاد بهار می افتی